برهمکنش پرتوی الکترونی که انرژی بالایی دارد با نمونه، موجب طیف وسیعی از سیگنالهای ساطع شده از نمونه میشود. الکترونهای تصادفی با اتمهای نمونه برهمکنش کرده و پراکندگیهای قابل توجهی را به وجود میآورد.در نهایت بیشتر انرژی یک پرتو الکترون به گرم شدن نمونه منجر میشود. با این حال، قبل از اینکه الکترونها به حالت استراحت درآیند، آنها تحت دو نوع پراکندگی قرار میگیرند: الاستیک و غیرالاستیک.
از برخورد الکترون با نمونه میتوان اطلاعاتی در مورد موارد زیر بدست آورد:
- ترکیب نمونه
- توپوگرافی
- کریستالوگرافی
- پتانسیل الکتریکی
- میدان مغناطیسی موضعی
حال به شرح هر یک از پدیدههایی که امکان وقوع دارند میپردازیم:
در پراکندگی الاستیک ، مسیر الکترون تصادفی فقط کمی تغییر میکند ، اما انرژی در اثر برهمکنش با الکترونهای مداری اتمهای نمونه از بین میرود.
در پراکندگی غیرالاستیک به دلیل تفاوت زیاد بین جرم الکترون و هسته، مسیر الکترون تغییر میکند ، اما انرژی جنبشی و سرعت آن اساساً ثابت میماند. این فرآیند به عنوان الکترون برگشتی شناخته میشود.
منطقه برهمکنش نمونه و پرتو به عنوان حجم برهمکنش شناخته میشود. اچ کردن منطقه غیرالاستیک میتواند به طور مستقیم حجم متقابل مواد با عدد اتمی کم را نشان دهد، اما نمیتواند برای مواد با عدد اتمی متوسط یا زیاد مانند فلزات همین کار را انجام دهد.پرتوی الکترون در اثر نفوذ به نمونه به دلیل برهمکنش با زمینه، انرژی خود را از دست میدهد و اگر برای تولید اثر انرژی زیادی لازم باشد، تولید آن از قسمتهای عمیق امکانپذیر نخواهد بود و این عامل اصلی است که میزان اثر متقابل را کنترل میکند.به عنوان مثال، اگرچه الکترونهای ثانویه و اوژه در کل حجم برهمکنش تولید میشوند، اما انرژی آنها بسیار کم است و فقط میتوانند از یک لایه نازک نزدیک سطح نمونه خارج شوند.
اندازه و شکل اثر متقابل توسط دو عامل محدود می شودکه بدین شرح است:
1-اتلاف انرژی از طریق برهمکنش غیر الاستیک
2-از دست دادن الکترون یا برگشت الکترون از طریق برهم کنش الاستیک
حجم تحریک نهایی یک ناحیه نیم کرهای تا کوزه شکل است که گردن کوزه در سطح نمونه است.عمق نفوذ الکترون از یک پرتو الکترونی و حجم نمونهای که با آن برهمکنش دارد تابعی از زاویه تصادفی برخورد، مقدار جریان آن، ولتاژ شتابدهنده و متوسط عدد اتمی(Z) نمونه است. نفوذ الکترون به طور کلی از 1-5 میکرومتر با پرتو تصادفی عمود بر نمونه است.
فعل و انفعالات غیر الاستیک اثر متنوعی ایجاد میکند از جمله:
- الکترونهای ثانویه
- تابش اشعه ایکس مشخصه
- تولید الکترون اوژه
1-الکترون ثانویه:
برهمکنش غیر الاستیک مسئول تولید الکترونهای ثانویه است که در اثر برخورد غیرالاستیک بین الکترونهای تصادفی و الکترونهای لایه خارجی اتم، الکترونهای ثانویه به وجود میآیند. الکترونهای خارجی را میتوان با انرژی کمتر از eV50 از اتم خارج کرد. اگر این الکترونهای ثانویه در نزدیکی سطح تولید شوند و انرژی آن بالاتر از انرژی سطح eV6 باشد، میتوانند وارد خلا شده و به آشکارساز برسند.
الکترون برگشتی:
ناشی از برخورد یک الکترون تصادفی با یک اتم در نمونه است که تقریبا این حادثه طبیعی است. الکترون تصادفی به دلیل برخورد با هسته یا الکترون با انرژی بالاتر برگشت مییابد.تولید الکترونهای برگشتی مستقیماً با عدد اتمی نمونه متناسب است. این تفاوت نرخ تولید باعث میشود که عناصر با عدد اتمی بالاتر روشنتر از عناصر با عدد اتمی کمتر به نظر برسند. از این برهمکنش برای تفکیک قسمتهایی از نمونه استفاده میشود که از چند عنصر متفاوت متشکل هستند.
الکترون ثانویه:
در اثر عبور یک الکترون تصادفی از نزدیک یک اتم در نمونه ، که به اندازه کافی نزدیک است تا مقداری از انرژی خود را به الکترون با انرژی کمتر (عموما لایه K) منتقل کند. این امر باعث از دست رفتن اندکی انرژی و تغییر مسیر در الکترون تصادفی و یونیزاسیون الکترون در اتم نمونه میشود. سپس این الکترون یونیزه با انرژی جنبشی بسیار کمی (eV5) از اتم خارج شده، که الکترون ثانویه نامیده میشود. هر الکترون تصادفی میتواند چندین الکترون ثانویه تولید کند.تولید الکترونهای ثانویه بسیار مرتبط به توپوگرافی است. به دلیل انرژی کم، eV5، فقط الکترون ثانویههایی که بسیار نزدیک به سطح هستند (<10nm) میتوانند از نمونه خارج شده و بررسی شوند. هرگونه تغییر در توپوگرافی در نمونه که بزرگتر از این عمق نمونهبرداری باشد. جمعی از این الکترونها با استفاده از کلکتور به آشکارسازی الکترون ثانویه کمک میکند. کلکتور یک شبکه یا مش است که پتانسیل 100+ ولت روی آن اعمال میشود و در جلوی آشکارساز قرار میگیرد، الکترونهای ثانویه با بار منفی را به سمت خود جذب میکند که سپس از طریق سوراخهای شبکه عبور میکنند و به آشکارساز برای شمارش میرسند.
الکترونهای اوژه:
الکترون ثانویه، در اثر بیانرژی شدن اتم نمونه ایجاد میشود. از آنجا که الکترون لایه پایینتر (معمولاً لایهK) در طی فرآیند الکترون ثانویه از اتم ساطع میشود، لایه داخلی (انرژی پایین) جای خالی دارد. الکترون با انرژی بالاتر در همان اتم میتواند به انرژی کمتر سقوط کند و جای خالی را پر کند. این باعث ایجاد انرژی مازاد در اتم میشود که میتواند با انتشار یک الکترون خارجی (انرژی پایین) اصلاح شود. به این الکترون آزادشده، الکترون اوژه گفته میشود.الکترونهای اوژه دارای یک انرژی منحصر به فرد در هر عنصر است که از آن ساطع میشود. این الکترونها بر اساس انرژی جمع آوری و مرتب میشوند تا اطلاعات ترکیب در مورد نمونه را بدست آورند. از آنجا که الکترونهای اوژه نسبتاً کم انرژی هستند، فقط از عمق کم نمونه بالک خارج میشوند.
پرتوهای اشعه ایکس:
تولید الکترون ثانویه، در اثر بیانرژی شدن اتم نمونه ایجاد میشود. از آنجا که پرتو الکترونی به الکترون پایینتر (معمولاً لایه K) برخورد میکند و در طی فرآیند آن الکترون ثانویه از اتم خارج میشود، پوسته داخلی (انرژی پایین) اکنون جای خالی دارد. یک الکترون با انرژی بالاتر میتواند در لایه انرژی پایین قرار بگیرد و جای خالی را پر کند. همانطور که الکترون به لایه پایینتر میآید انرژی ساطع میکند، معمولاً اشعه ایکس برای متعادل کردن انرژی کل اتم از آن تابش میکند.اشعه ایکس که از اتم ساطع میشود انرژی مشخصی خواهد داشت که منحصر به عنصری است که از آن منشأ گرفته است. این سیگنالها با توجه به انرژی جمع و مرتبسازی میشوند و با مقایسه نقطه به نقطه میتوان ترکیبات نمونه را بررسی کرد.